دختر عاشقپیشه نامزد پسر مورد علاقهاش را ربود
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۷۲۹۴۸
دختری که به خاطر توهم مواد برنامه آدمربایی را طراحی کرده بود دستگیر شد و تحقیقات برای همدستانش ادامه دارد.
به گزارش سایت جنایی، چندی پیش دختر و پسر جوانی به دادسرای جنایی تهران مراجعه کردند. هر دو از دوست دختر سابق مرد جوان شکایت کردند. مرد جوان در تشریح ماجرا گفت: این خانم که همراه من است نامزد من است، اما دوست دختر سابقم برای اینکه من از ازدواج با او منصرف شوم اقدام به ربودن نامزدم کرد و بعد هم گفت اگر میخواهم بلایی سرش نیاورد باید قول بدهم که بعد از آزادی نامزدم با او کاری نداشته باشم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرد جوان که ۳۰ سال دارد در مورد دلیل قطع رابطهاش با دوست سابقش گفت: مدتی قبل با خانمی آشنا شدم که خود را مهندس معرفی میکرد و مدعی بود که شرایط شغلی خوبی دارد، چند باری هم او را به خانهای رساندم که میگفت خانهشان است، اما بعد فهمیدم که خانه خودشان نیست. او مدعی بود که، چون مادر و پدرش خارج هستند تنها زندگی میکند. اما یکی از دوستانش به من گفت که مادر و پدرش خارج نیستند و آنجا هم اصلا خانه آنها نیست. من داشتم آماده میشدم برای خواستگاری بروم برای همین تحقیق کردم و فهمیدم او اهل شهرستان است و پدر و مادرش اصلا خارج نیستند، او تنها زندگی میکند، چون مادر و پدرش شهرستان زندگی میکنند. بیشتر که تحقیق کردم فهمیدم ماده مخدر گل مصرف میکند برای همین رابطهام با او را قطع کردم. من گفته بودم که نمیخواهم با او ارتباط داشته باشم، اما هر چند وقت یکبار مزاحمم میشد و با قمه ماشین من را که ام وی ام بود خط میانداخت یا با ماژیک روی ماشینم چیزی مینوشت. من هم به خاطر شرایط چیزی نمیگفتم. اما الان موضوع فرق کرده و دوست دختر سابقم نامزدم را ربوده است.
این مرد همچنین گفت: آن دختر وقتی فهمید نامزد کردهام شروع به آزار نامزدم کرد و من از نامزدم خواهش میکردم که کوتاه بیاید. حتی باوجود اینکه به ماشین نامزدم که ۲۰۶ است خسارت زده بود باز هم شکایت نکردیم. اما الان شرایط فرق کرده و دیروز که نامزدم از محل کارش بیرون آمده دو مرد به زور او را با خودشان بردهاند بعد دوست دختر سابقم به من اس ام اس داد و زنگ زد که نامزدم را ربوده است و برای اینکه آسبیی نبیند باید از ازدواج با او منصرف شوم. من اول باور نکردم، اما وقتی صدای نامزدم را شنیدم باور کردم و به دروغ قول دادم که بعد آزادی نامزدم کاری با او ندارم، دوست دختر سابقم بعد چند ساعت ربودن و آزار و اذیت نامزدم در نهایت آزادش کرد، ولی ما برای شکایت آمدیم.
با طرح شکایت آدم ربایی دختر جوان تحت تعقیب قرار گرفت و با توجه به جزییاتی که شاکی در اختیار پلیس گذاشته بود دستگیر شد. دختر جوان در بازجوییها به اتهام خود اعتراف کرد و گفت به گل اعتیاد دارد و هر چند و قت یکبار که گل میکشد توهم میزند و کارهایی هم که در مورد تهدید دوست پسر سابقش و نامزد او انجام داده تحت تاثیر گل بوده است.
این دختر ادامه داد: من عاشق دوست پسرم بودم و در توهم هر بار یاد او میافتم، میخواهم رابطهام با او را زنده کنم. اما میدانستم نمیتوانم. به همین دلیل یکبار که گل کشیده بودم چند نفر به من پیشنهاد دادند که اگر نمیتوانم رابطهام را زنده کنم رابطه او با نامزدش را به هم بزنم تا او دوباره سراغ من بیاید. به همین خاطر نقشه آدم ربایی را کشیدم و در یکی از پاتوقها به دو نفر پیشنهاد دادم کمکم کنند.
با اعترافات این دختر جوان در حال حاضر او در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات برای دستگیری دو معتاد فراری ادامه دارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: آدم ربایی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل دوست دختر سابقم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۲۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
به گزارش خبرآنلاین چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198